امامت

متن مرتبط با «تهمت صحابه به عایشه» در سایت امامت نوشته شده است

صحابه به عایشه تهمت زنا زدند.

  • قالت فأذن لی رسول الله صلى الله علیه وسلم فجئت أبوی ، فقلت لامی : یا امتاه ما یتحدث الناس ؟ قالت : یا بنیة هونی علیك ، فوالله لقلما كانت إمرأة وضیئة عند رجل یحبها ولا ضرائر إلا كثرن علیها ، قالت : فقلت : سبحان الله ولقد تحدث الناس بهذا ؟ قالت : فبكیت تلك اللیلة حتى اصبحت لا یرقأ لی دمع ولا أكتحل بنوم ، حتى أصبحت أبكی فدعا رسول الله صلى الله علیه وسلم علی ابن أبی طالب واسامة بن زید رضی الله عنهما حین استلبث الوحی یستأمرهما فی فراق أهله . قالت : فأما اسامة بن زید فأشار على رسول الله صلى الله علیه وسلم بالذی یعلم من برائة أهله وبالذی یعلم لهم فی نفسه من الود ، فقال : یا رسول الله أهلك وما نعلم إلا خیرا ، واما علی بن أبی طالب ، فقال : یا رسول الله ، لم یضیق الله علیك والنساء سواها كثیر وإن تسأل الجاریة تصدقك ، قالت : فدعا رسول الله صلى الله علیه وسلم بریرة ، فقال : ای بریرة هل رأیت من شئ یریبك ؟ قالت بریرة : لا ، . . . قالت : فمكثت یومی ذلك لا یرقأ لی دمع ولا اكتحل بنوم ، قالت : فأصبح ابوای عندی وقد بكیت لیلتین ویوما لا اكتحل بنوم ولا یرقأ لی دمع یظنان أن البكاء فالق كبدی قالت : فبینما هما جالسان عندی ، . . . فبینا نحن على ذلك دخل علینا رسول الله صلى الله علیه وسلم فسلم ثم جلس . قالت : ولم یجلس عندی منذ قیل ما قیل قبلها وقد لبث شهرا لا یوحى إلیه فی شأنی ، قالت فشهد رسول الله صلى الله علیه وسلم حین جلس ، ثم قال : أما بعد یا عایشة فأنه قد بلغنی عنك كذا وكذا ، فإن كنت بریئة فسیبرئك الله ، وإن كنت الممت بذنب فاستغفری الله وتوبی إلیه ، فإن العبد إذا اعترف بذنبه ثم تاب إلى الله تاب الله علیه . قالت : فلما قضى رسول الله صلى الله علیه وسلم مقالته قلص دمعی حتى ماأحس منه قطرة فقلت : لأبی أجب رسول الله صلى الله علیه وسلم فیما قال ، قال : والله ما أدری ما أقول لرسول الله صلى الله علیه وسلم ، فقلت لامی : أجیبی رسول الله صلى الله علیه وسلم قالت : ما أدری ما أقول لرسول الله صلى الله علیه وسلم ، قالت : فقلت : وأنا جاریة حدیثة السن لا أقرأ كثیرا من القرآن ، إنی والله لقد علمت لقد سمعتم هذا الحدیث حتى استقر فی أنفسكم ، وصدقتم به ، فلئن قلت : لكم إنی بریئة والله یعلم أنی بریئة لا تصدقونی بذلك ولئن اعترفت لكم بأمر والله یعلم إنی منه برئیة لتصدقنی ، والله ما أجد لكم مثلا إلا قول أبی یوسف قا,افک،تهمت صحابه به عایشه،سوءظن رسول الله به همسرش ...ادامه مطلب

  • مرواني‌ها و ناسزاگويي به امام علي+سند

  • از جنایات معاویه دستور سب و لعن امام علی (علیه السلام) بود،ابن عساكر در تاريخ مدينه دمشق و احمد بن حنبل در العلل مي‌نويسد : عن ابن عون عن عمير بن إسحاق قال كان مروان بن الحكم أميرا علينا ست سنين فكان يسب عليا كل جمعة على المنبر ثم عزل فاستعمل سعيد بن العاص سنتين فكان لا يسبه ثم عزل وأعيد مروان فكان يسبه فقيل يا حسن ألا تسمع ما يقول هذا فجعل لا يرد شيئا قال وكان حسن يجئ يوم الجمعة فيدخل في حجرة النبي ( صلى الله عليه وسلم ) فيقعد فيها فإذا قضيت الخطبة خرج فصلى ثم رجع إلى أهله . تاريخ مدينه دمشق ، ج57 ، ص243 و العلل ، احمد بن حنبل ، ج3 ، ص176 . عمير بن اسحاق مي‌گويد : مروان حكم در مدت شش سالي كه بر ما حكومت مي‌كرد ، هر جمعه در منبرش علي (عليه السلام) را سبّ مي‌كرد ، سپس او را عزل كردند و به مدت دو سال سعيد بن عاص والي شد و جاي مروان را گفت ؛ ولي او علي (عليه السلام) را سبّ نمي‌كرد . به همين جهت عزل شد و مروان دوباره برگشت و بر ما والي شد و سبّ علي (عليه السلام) را شروع كرد . به امام مجتبي (عليه السلام) گفتند : مگر نمي شنوي كه چه مي‌گويد ؟ امام اعتنا نمي‌كرد . آن حضرت روز جمعه به مسجد مي‌آمد و به دورن حجره پيامبر مي رفت و همان جا مي نشست ، پس از اتمام خطبه جمعه بيرون مي‌آمد و نمازش را مي‌خواند و به منزلش برمي‌گشت . سيوطي در تاريخ الخلفاء مي نويسد : عن عمير بن إسحاق قال: كان مروان أميراً علينا فكان يسب علياً كل جمعة على المنبر وحسن يسمع فلا يرد شيئاً ثم أرسل إليه رجلا يقول له بعلي وبعلي وبعلي وبك وبك وما وجدت مثلك إلا مثل البغلة يقال لها من أبوك؟ فتقول أمي الفرس فقال له الحسن: أرجع إليه فقل له إني والله لا أمحو عنك شيئاً مما قلت بأن أسبك ولكن موعدي وموعدك الله . تاريخ الخلفاء ، ترجمه امام حسن عليه السلام . از عمير بن بن اسحاق نقل شده است كه گفت : فرمانده و امير بر ما مروان حكم بود كه در هر جمعه‌ بر فراز منبر علي (عليه السلام) سبّ ولعن مي‌كرد ، فرزندش امام حسن مي‌شنيد ؛‌ ولي سخني نمي‌گفت ، مروان كسي را فرستاد كه در حضور امام از خودش و پدرش بدگويي كرد و گفت : مانند تو نيافتم مگر استر و اسب ، از او پرسيدند پدرت كيست ؟ گفت : اسب . امام مجتبي (عليه السلام) ,مروان،آل مروان،معاویه،ناسزاگویی به علی ...ادامه مطلب

  • صحابه قاتلين عثمان+سند

  •   طبري و ابن اثير و ابن قتيبه و ديگران بر اين هستند كه:كساني كه اجتماع كردند و اجماع، بر فراخواني مردم به مدينه، همه‌شان صحابه بودند.   طبري در تاريخش مي‌گويد:تمام صحابه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) كه در مدينه بودند، نامه نوشتند به صحابه‌اي كه در خارج از مدينه بودند:كتب من بالمدينة من أصحاب النبي صلى الله عليه وسلم إلى ما بالآفاق منهم و كانوا قد تفرقوا في الثغور انكم إنما خرجتم أن تجاهدوا في سبيل الله عز وجل تطلبون دين محمد صلى الله عليه و سلم، فإن دين محمد قد أفسد من خلفكم و ترك، فهلموا فأقيموا دين محمد صلى الله عليه و سلم فأقبلوا من كل أفق حتى قتلوه.(تاريخ طبري، ج3، ص401، حوادث سال 35 هجري - الكامل لإبن اثير، ج3، ص150 و 168) صحابه در گوشه و كنار عالم، متفرق شده بودند. به آنها نوشته شد كه شما رفته‌ايد به كشورهاي دور دست براي جهاد كردن و احياء دين پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، در حاليكه خليفه شما عثمان، دين پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) را به فساد كشانده است و ترك كرده است. پس جمع شويد و بيائيد تا دين محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) را بپا بداريد. صحابه از تمام گوشه و كنار جهان آمدند به مدينه و عثمان را كشتند.  ,صحابه عثمان را به قتل رساندند،قتل عثمان،فساد کردن عثمان،عثمان ذی النورین ...ادامه مطلب

  • اسناد هجوم به خانه وحي و شهادت حضرت زهرا سلام الله عليها

  • روايات بسياري در كتاب‌هاي اهل تسنن وجود دارد كه ثابت مي‌كند ، خليفه اول به همراه عده‌اي از دشمنان اهل بيت ، به خانه وحي هجوم برده و آن جا را به آتش كشيده‌اند ؛ در حالي كه فاطمه زهرا سلام الله عليها به همراه نوادگان رسول خدا در داخل خانه بوده‌اند . جويني « استاد ذهبي » از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم اين گونه روايت مي کند :روزي پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم نشسته بود ، حسن بن علي بر او وارد شد ، ديدگان پيامبر كه بر حسن افتاد ، اشك آلود شد ، سپس حسين بن علي بر آن حضرت وارد شد ، مجدداً پيامبر گريست . در پي آن دو ، فاطمه و علي عليهما السلام بر پيامبر وارد شدند ، اشك پيامبر با ديدن آن دو نيز جاري شد ، وقتي از پيامبر علت گريه بر فاطمه را پرسيدند ، فرمود : وَ أَنِّي لَمَّا رَأَيْتُهَا ذَكَرْتُ مَا يُصْنَعُ بِهَا بَعْدِي كَأَنِّي بِهَا وَ قَدْ دَخَلَ الذُّلُّ في بَيْتَهَا وَ انْتُهِكَتْ حُرْمَتُهَا وَ غُصِبَتْ حَقَّهَا وَ مُنِعَتْ‏ إِرْثَهَا وَ كُسِرَ جَنْبُهَا [وَ كُسِرَتْ جَنْبَتُهَا] وَ أَسْقَطَتْ جَنِينَهَا وَ هِيَ تُنَادِي يَا مُحَمَّدَاهْ فَلَا تُجَابُ وَ تَسْتَغِيثُ فَلَا تُغَاثُ ... فَتَكُونُ أَوَّلَ مَنْ يَلْحَقُنِي مِنْ أَهْلِ بَيْتِي فَتَقْدَمُ عَلَيَّ مَحْزُونَةً مَكْرُوبَةً مَغْمُومَةً مَغْصُوبَةً مَقْتُولَة . فَأَقُولُ عِنْدَ ذَلِكَ اللَّهُمَّ الْعَنْ مَنْ ظَلَمَهَا وَ عَاقِبْ مَنْ غَصَبَهَا وَ ذَلِّلْ مَنْ أَذَلَّهَا وَ خَلِّدْ فِي نَارِكَ مَنْ ضَرَبَ جَنْبَهَا حَتَّى أَلْقَتْ وَلَدَهَا فَتَقُولُ الْمَلَائِكَةُ عِنْدَ ذَلِكَ آمِين‏ . فرائد السمطين ج2 ، ص 34 و 35 . زماني كه فاطمه را ديدم ، به ياد صحنه‌اي افتادم كه پس از من براي او رخ خواهد داد ، گويا مي‌بينم ذلت وارد خانۀ او شده ،‌ حرمتش پايمال گشته ، حقش غصب شده ، از ارث خود ممنوع گشته ، پهلوي او شكسته شده و فرزندي را كه در رحم دارد ، سقط شده ؛ در حالي كه پيوسته فرياد مي‌زند : وا محمداه ! ؛ ولي كسي به او پاسخ نمي‌دهد ،‌ کمک مي خواهد ؛ اما كسي به فريادش نمي‌رسد . او اول كسي است كه از خاندانم به من ملحق مي‌شود ؛ و در حالي بر من وارد مي‌شود كه محزون ، گرفتار و غمگين,شهادت حضرت فاطمه در کتب اهل سنت،عمر بن خطاب،سقط شدن محسن،هجوم به خانه وحی ...ادامه مطلب

  • عایشه و شکار جوانان قریش!!+سند

  •  ابن ابی شیبه در کتاب خویش المصنف می گوید:   حدثنا أبو بكر قال حدثنا وكيع عن العلاء بن عبد الكريم اليامي عن عمار بن عمران رجل من زيد الله عن امرأة منهم عن عائشة أنها شوفت جارية وطافت بها وقالت لعلنا نصطاد بها شباب قريش.(الكتاب المصنف في الأحاديث والآثار، ج4، ص49، ح17664، و ج4، ص484، تحقيق: كمال يوسف الحوت، ناشر: مكتبة الرشد ـ الرياض، الطبعة: الأولى، 1409هـ./لسان العرب، ج9، ص185، ناشر: دار صادر ـ بيروت، الطبعة: الأولى/النهاية في غريب الحديث والأثر، ج2، ص509، تحقيق طاهر أحمد الزاوي ـ محمود محمد الطناحي، ناشر: المكتبة العلمية ـ بيروت ـ 1399هـ ـ 1979م./تاج العروس من جواهر القاموس، ج23، ص534، تحقيق: مجموعة من المحققين، ناشر: دار الهداية.)   از عائشه روايت شده است كه روزى كنيزى را آرايش كرده و او را چرخاند و گفت: شايد بتوانيم با اين كنيز، جوانان قريش را شكار كنيم!    ,عایشه،شکار جوانان قریش،آرایش کنیز عایشه، ...ادامه مطلب

  • امیرالمومنین علی علیه السلام،اعلم از تمام صحابه با سند صحیح

  • شبکه های وهابی که تمام عزم خود را در تضعیف فضائل علی بن ابی طالب گذاشته اند،مدعی شده اند که حضرت علی علیه السلام،مانند دیگر صحابه بود،و هیچ فضیلت خاصی نداشته است. اشکالی ندارد،ناصبی بودن،همین جاها مشخص می شود. اما در پاسخ به این وهابیون می گوییم: حاکم نیشابوری در المستدرک،روایت جالبی را نقل کرده است که ثابت می کند امیرالمومنین علیه السلام،اعلم از همه صحابه است.وهابیون عجله نکنند،قبل از اینکه به این بنده خدا(حاکم نیشابوری )حمله کنید و بگویید این از اوهام حاکم هست،خدمتتان عرض کنیم که ذهبی هم ذیل این روایت می گوید:این روایت،شرایط صحیح بخاری و مسلم را دارد.اکنون روایت بسیار جالب را با هم می خوانیم: عن قیس بن أبی حازم قال : کنت بالمدینة فبینا أنا أطوف فی السوق إذ بلغت أحجار الزیت فرأیت قوما مجتمعین على فارس قد رکب دابة و هو یشتم علی بن أبی طالب و الناس و قوف حوالیه إذ أقبل سعد بن أبی وقاص فوقف علیهم فقال : ما هذا ؟ فقالوا : رجل یشتم علی بن أبی طالب فتقدم سعد فأفرجوا له حتى وقف علیه فقال : یا هذا على ما تشتم علی بن أبی طالب ألم یکن أول من أسلم ألم یکن أول من صلى مع رسول الله صلى الله علیه و سلم ألم یکن ازهد الناس ألم یکن أعلم الناس ؟ و ذکر حتى قال : ألم یکن ختن رسول الله صلى الله علیه و سلم على ابنته ألم یکن صاحب رایة رسول الله صلى الله علیه و سلم فی غزواته ؟ ثم استقبل القبلة و رفع یدیه و قال : اللهم إن هذا یشتم ولیا من أولیائک فلا تفرق هذا الجمع حتى تریهم قدرتک قال قیس : فو الله ما تفرقنا حتى ساخت به دابته فرمته على هامته فی تلک الأحجار فانفلق دماغه و مات هذا حدیث صحیح الإسناد و لم یخرجاه تعلیق الذهبی قی التلخیص : على شرط البخاری ومسلم.المستدرک للحاکم ج3ص571  دارالکتب العلمیه,امیرالمؤمنین،صحابه،سعد بن أبی وقاص،علی برتر از همه صحابه ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها