امامت

ساخت وبلاگ

با شهادت امام علی ( علیه السّلام )، مردم کوفه با فرزند شایسته آن حضرت، امام حسن ( علیه السّلام ) برای خلافت بیعت نمودند. امام پس از اندک مدتی که معاویة بن ابی سفیان، فرمانروای شام از طرف دو خلیفه قبلی از فرمانبری سرباز زد، دستور تجهیز سپاه را صادر فرمود.

بنابراین امام حسن ( علیه السّلام ) از روز نخست آمادۀ قیام و دفاع از حریم خلافت بود و هرگز صلح و سازش در برنامه او نبود، لذا وقتی خبر حرکت معاویه از شام به کوفه رسید، دستور داد که در مسجد جمع شوند، آنگاه خطبه‌ای آغاز کرد و پس از اشاره به بسیج نیروهای معاویه، مردم را به جهاد در راه خدا و ایستادگی در مبارزه با پیروان باطل دعوت نمود و لزوم صبر و فداکاری و تحمل دشواریها را گوش‌زد کرد. امام ( علیه السّلام ) با اطلاعی که از روحیۀ مردم داشت، نگران بود که دعوت او را اجابت نکنند. اتفاقا همین طور شد و پس از پایان خطبۀ مهیّج حضرت، همه سکوت کردند و احدی سخنان آن حضرت را تأیید نکرد.

این سند تاریخی نشان می‌دهد که مردم عراق تا چه حد به سستی و بی‌حالی گراییده بودند و آتش شور و سلحشور و مجاهدت، در آنها خاموش شده بود و حاضر نبودند در جنگ شرکت کنند.

سرانجام پس از فعالیت‌ها و سخنرانی‌های عده‌ای از یاران بزرگ حضرت مجتبی به منظور بسیج نیروها و تحریک مردم برای جنگ، امام ( علیه السّلام ) با عدۀ کمی کوفه را ترک گفت و محلی در نزدیکی کوفه به نام « نخیله » را اردوگاه قرار داد و پس از ده روز اقامت در «نخیله » به انتظار رسیدن قوای تازه، جمعا چهار هزار نفر در اردوگاه حضرت گرد آمدند به همین جهت امام ناگزیر شد دوباره به کوفه برگردد و اقدامات تازه و جدّی‌تری جهت گردآوری سپاه به عمل آورد.[۱]

خستگی مردم عراق پس از سه جنگ جمل و صفین و نهروان از یک طرف، و وجود عناصر متضاد در سپاه امام از طرف دیگر، و خیانت فرماندهان او از طرف سوم سبب شد که صلح بر امام تحمیل شود.

این حقیقت را امام در یکی از سخنان خود بیان کرده و می‌فرماید: من به این علت حکومت و زمامداری را به معاویه واگذار کردم که اعوان و یارانی برای جنگ با وی نداشتم. اگر یارانی داشتم شبانه روز با او می‌جنگیدم تا کار یکسره شود. من کوفیان را خوب می‌شناسم و بارها آنها را امتحان کرده‌ام. آنها مردمان فاسدی هستند که اصلاح نخواهند شد، نه وفادارند، نه به تعهدات و پیمان‌های خود پایبندند و نه دو نفر از آنان با هم موافقند. بر حسب ظاهر به ما اظهار اطاعت و علاقه می‌کنند، ولی عملا با دشمنان ما همراهند.[۲]

امام حسن ( علیه السّلام ) که از سستی و عدم همکاری یاران خود به شدت ناراحت و متأثر بود، روزی خطبه‌‎ای ایراد فرمود و در آن چنین گفت: به خدا سوگند اگر ( به علت سستی و بی‌وفایی شما ) ناگزیر شوم زمامداری مسلمانان را به معاویه واگذار کنم، یقین بدانید زیر پرچم حکومت بنی امیه هرگز روی خوشی و شادمانی نخواهید دید و گرفتار انواع اذیت‌ها و آزارها خواهید شد.

« اگر یارانی داشتم که در جنگ با دشمنان خدا با من همکاری می‌کردند، هرگز خلافت را به معاویه واگذار نمی‌کردم، زیرا خلافت بر بنی امیه حرام است. . . ».[۳]

این بیان، پرده از چهرۀ این رویداد تاریخی برمی‌دارد و نشان می‌دهد که: اولا، امام خواهان صلح نبود، بلکه به خاطر فقدان یاور و سستی مردم کوفه و دیگر عواملی که به آنها اشاره شد، صلح را پذیرا شد.

ثانیا، صلح حضرت نشانۀ حسن روابط با معاویه و پیروان او نبوده است.

 

 

منابع:

[۱]. آل یاسین، شیخ رازی، صلح الحسن، ط ۲، ص ۱۰۲.
[۲]. مجلسی، بحارالأنوار، تهران، المکتبة الأسلامیة، ۱۳۹۳ ه . ق، ج ۴۴، ص ۱۴۷.
[۳]. شبّر، سید عبدالله، جلاء العیون، قم مکتبة بصیرتی، ج ۱، ص ۳۴۵ ـ ۳۴۶.

امامت...
ما را در سایت امامت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد emamat بازدید : 328 تاريخ : يکشنبه 20 ارديبهشت 1394 ساعت: 15:39

قالت فأذن لی رسول الله صلى الله علیه وسلم فجئت أبوی ، فقلت لامی : یا امتاه ما یتحدث الناس ؟ قالت : یا بنیة هونی علیك ، فوالله لقلما كانت إمرأة وضیئة عند رجل یحبها ولا ضرائر إلا كثرن علیها ، قالت : فقلت : سبحان الله ولقد تحدث الناس بهذا ؟ قالت : فبكیت تلك اللیلة حتى اصبحت لا یرقأ لی دمع ولا أكتحل بنوم ، حتى أصبحت أبكی فدعا رسول الله صلى الله علیه وسلم علی ابن أبی طالب واسامة بن زید رضی الله عنهما حین استلبث الوحی یستأمرهما فی فراق أهله . قالت : فأما اسامة بن زید فأشار على رسول الله صلى الله علیه وسلم بالذی یعلم من برائة أهله وبالذی یعلم لهم فی نفسه من الود ، فقال : یا رسول الله أهلك وما نعلم إلا خیرا ، واما علی بن أبی طالب ، فقال : یا رسول الله ، لم یضیق الله علیك والنساء سواها كثیر وإن تسأل الجاریة تصدقك ، قالت : فدعا رسول الله صلى الله علیه وسلم بریرة ، فقال : ای بریرة هل رأیت من شئ یریبك ؟ قالت بریرة : لا ، . . . قالت : فمكثت یومی ذلك لا یرقأ لی دمع ولا اكتحل بنوم ، قالت : فأصبح ابوای عندی وقد بكیت لیلتین ویوما لا اكتحل بنوم ولا یرقأ لی دمع یظنان أن البكاء فالق كبدی قالت : فبینما هما جالسان عندی ، . . . فبینا نحن على ذلك دخل علینا رسول الله صلى الله علیه وسلم فسلم ثم جلس . قالت : ولم یجلس عندی منذ قیل ما قیل قبلها وقد لبث شهرا لا یوحى إلیه فی شأنی ، قالت فشهد رسول الله صلى الله علیه وسلم حین جلس ، ثم قال : أما بعد یا عایشة فأنه قد بلغنی عنك كذا وكذا ، فإن كنت بریئة فسیبرئك الله ، وإن كنت الممت بذنب فاستغفری الله وتوبی إلیه ، فإن العبد إذا اعترف بذنبه ثم تاب إلى الله تاب الله علیه . قالت : فلما قضى رسول الله صلى الله علیه وسلم مقالته قلص دمعی حتى ماأحس منه قطرة فقلت : لأبی أجب رسول الله صلى الله علیه وسلم فیما قال ، قال : والله ما أدری ما أقول لرسول الله صلى الله علیه وسلم ، فقلت لامی : أجیبی رسول الله صلى الله علیه وسلم قالت : ما أدری ما أقول لرسول الله صلى الله علیه وسلم ، قالت : فقلت : وأنا جاریة حدیثة السن لا أقرأ كثیرا من القرآن ، إنی والله لقد علمت لقد سمعتم هذا الحدیث حتى استقر فی أنفسكم ، وصدقتم به ، فلئن قلت : لكم إنی بریئة والله یعلم أنی بریئة لا تصدقونی بذلك ولئن اعترفت لكم بأمر والله یعلم إنی منه برئیة لتصدقنی ، والله ما أجد لكم مثلا إلا قول أبی یوسف قال « فصبر جمیل والله المستعان على ما تصفون . . . » وأنزل الله « إن الذین جاؤا بالإفك عصبة منكم ».

صحیح بخارى ، كتاب التفسیر تفسیر سوره نور ، ج 6 ص 5 تا 9 ، حدیث 1175. و ج 3 ص 154 تا 157 كتاب الشهادات ، حدیث الافك. و ج 5 ص 56 تا 60 ، كتاب المغغازی باب غزوة بنى المصطلق من خزاعة وهی غزوة المریسیع ، باب حدیث الافك. و ، ج 8 ، ص 163 ، كتاب الاعتصام بالکتاب و السنة ، باب قول الله تعالى وأمرهم شورى بینهم وشاورهم فی الامر... ؛ صحیح مسلم ، ج 8 ، ص 116، كتاب التوبة ، باب فی حدیث الافك.

امامت...ادامه مطلب
ما را در سایت امامت دنبال می کنید

برچسب : افک,تهمت صحابه به عایشه,سوءظن رسول الله به همسرش, نویسنده : محمد emamat بازدید : 450 تاريخ : پنجشنبه 25 ارديبهشت 1393 ساعت: 16:41

محمد بن ادریس شافعی، رهبر شافعی‌های سراسر جهان هستند و در سال 150 هجری قمری در غزه، منطقه فلسطین، بدنیا آمدند و روزی كه ابوحنیفه، از دنیا رفت، ایشان در همان روز به دنیا آمدند.

طرفداران شافعی، درباره او غلو نموده نقل كرده‌اند كه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:

عالم قریش یملأ طباق الأرض علما.عالم قریش، تمام گیتی را پر از علم می‌كند.

اهل سنت می‌گویند كه مراد از عالم قریش كه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بشارت آن را داده است، شافعی است.

البته روایت را شوكانی در كتاب الموضوعات می‌آورد و می‌گوید:

191 - حدیث: " عَالِمُ قُرَیْشٍ یَمْلأُ الأَرْضَ عِلْمًا، یعنی: الشافعی.هو موضوع. قاله الصنعانی( الفوائد المجموعة فی الأحادیث الموضوعة، ص420، حدیث186)

این روایت جعلی است.


همچنین نقل می‌كنند كه احمد بن حسن ترمذی می‌گوید:

كنت فی الروضة فأغفیت، فإذا النبی صلى الله علیه و سلم قد أقبل، فقمت إلیه فقلت: یا رسول الله! قد كثر الاختلاف فی الدین، فما تقول فی رأی أبی حنیفة؟ فقال: أف و نفض یده. قلت: فما تقول فی رأی مالك؟ فرفع یده و طأطأ و قال: أصاب و أخطأ. قلت: فما تقول فی رأی الشافعی؟ قال: بأبی ابن عمی أحیا سنتی.تاریخ بغداد للخطیب البغدادی، ج2، ص67

من در روضۀ مطهر نبوی بودم و خوابم برد. بین خواب و بیداری بودم و دیدم كه نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌آید. جلو رفتم و عرض كردم: اختلافات زیادی در دین ایجاد شده است (هر فقیهی، چیزی را می‌گوید)، شما درباره آراء ابوحنیفه چه می‌فرمایید؟ پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: أف و با دستش رد كرد. گفتم: درباره آراء مالك چه می‌فرمایید؟ پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) دستش را بلند كرد و فرمود: نه، در بعضی موارد، راه درستی رفته و در برخی موارد، خطا كرده است. گفتم: درباره آراء شافعی چه می‌فرمایید؟ فرمود: پدرم فدای شافعی باد، او پسر عموی من است و سنت مرا أحیاء كرد.


 

امامت...ادامه مطلب
ما را در سایت امامت دنبال می کنید

برچسب : امام شافعی,ابوحنیفه,مالک,حنبل,اهل بیت, نویسنده : محمد emamat بازدید : 611 تاريخ : پنجشنبه 4 ارديبهشت 1393 ساعت: 0:45

1-مهدى‏ در صحاح سته
حتمى بودن خروج مهدى ( ع ) اینكه مهدى ( ع ) خواهد آمد امرى است كه شیعه و سنّى بر آن اتّفاق دارند و حتّى غیر مسلمانان نیز در كتابهایشان مژده یك نجات دهنده را در آخرالزّمان به پیروانشان داده‏اند .

به عنوان نمونه: در تورات ، اشعیاى نبى ، فصل 11 آمده است:

« . . . مسكینان را به عدالت داورى خواهد كرد و به جهت مظلومان زمین به راستى حكم خواهد كرد . . . گرگ با برّه سكونت خواهد كرد و پلنگ با بزغاله خواهد خوابید و گوساله و شیر پروارى با هم ، و طفل كوچك آنها را خواهد راند . . . در تمامى كوه مقدّس من ضرر و فسادى نخواهند كرد . زیرا كه جهان از معرفت خداوند پر خواهد شد . »

در عهد عتیق ، كتاب مزامیر ، مزمور37 ، چنین آمده است:
« . . . زیرا كه شریران منقطع خواهند شد و امّا منتظران خداوند وارث زمین خواهند شد . هان! بعد از اندك زمانى شریر نخواهد بود . در مكانش تأمّل خواهى كرد و نخواهد بود ، و امّا حلیمان وارث زمین خواهند شد . . . و میراث آنها خواهد بود تا أبدالآباد . »

درسوره انبیاء آیه 105 مى‏خوانیم:
« وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِى الزَّبورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أنَّ الارضَ یَرِثُها عِبادِىَ الصَّالِحُونَ .
یعنى: ما در زبور (داود ( ع ) ) نوشتیم كه سرانجام ، وارث زمین بندگان شایسته من خواهند شد . حال یكبار دیگر متن زبور را كه در این نوشتار آوردیم بخوانید و با این آیه مقایسه كنید و ببینید كه چگونه خداوند این قسمت از زبور را محفوظ نگه داشت تا آیندگان بدانند كه حكومت زمین سرانجام به دست انسانهاى شایسته خواهد افتاد و سرنوشت افراد شرور و ظالم جز نابودى نیست .

در انجیل لوقا ، فصل12  آمده است:
«كمرهاى خود را بسته ، چراغهاى خود را افروخته بدارید ، و شما مانند كسانى باشید كه انتظار آقاى خود را مى‏كشند كه چه وقت از عروسى مراجعت كند ، تا هر وقت آید و در را بكوبد بى درنگ براى او باز كنند . خوشابه حال آن غلامان كه آقاى ایشان چون آید ایشان را بیدار یابد . پس شما نیز مستعدّ باشید ، زیرا در ساعتى كه گمان نمى‏برید پسر انسان مى‏آید» .

بر خوانندگان محترم مخفى نیست كه معناى عبارت انجیل لوقا همان انتظار فرج است كه از نظر شیعه منتظر واقعى ظهور امام زمان ( ع ) مانند كسى است كه منتظر آمدن مهمان عزیزى است كه قبلاً خانه راتمیز كرده و غذا را آماده مى‏كند . او نیز خانه دل را از آلایشهاى مادّى تمیز كرده و از گناهان مى‏پرهیزد . معروف را دوست دارد و بدان امر مى‏كند و از منكر بیزار است (نه بى‏تفاوت) و از آن نهى مى‏نماید و چون منتظر نابودى ظلم است به اندازه توانش با آن مى‏ستیزد . یاور حقّ و عدل و دشمن باطل و جور است . این است معناى انتظار فرج كه در روایات اهل بیت ( ع ) آن را افضل عبادات شمرده‏اند .

ترمذى اصل روایت را از رسول گرامى اسلام ( ص ) نقل كرده است كه: «افضل العبادة انتظار الفرج» . ج5 سنن ، ص528 - كتاب الدعوات ، باب 116 - فى انتظار الفرج و غیر ذلك ، ح 3571 . امّا قطعاً آنها از این روایت آنطور كه شیعه معنى مى‏كند برداشت نمى‏كنند .

امامت...ادامه مطلب
ما را در سایت امامت دنبال می کنید

برچسب : مهدی اهل سنت, آخرالزمان در انجیل و تورات, تفاوت مهدی شیعه و مهدی سنی, نویسنده : محمد emamat بازدید : 513 تاريخ : سه شنبه 26 فروردين 1393 ساعت: 14:44

حضرت صادق عليه السلام به معلى بن خنيس تعليم فرمود : چون روز نوروز شود، غسل كن و پاكيزه‏ترين جامه ‏هاى خود را بپوش و به بهترين بوهاى خوش خود را خوشبو گردان و در آن روز روزه بدار. پس چون از نماز پيشين و پسين و نافله‏ هاى آن فارغ شوى چهار ركعت نمازبگذار (يعنى هر دو ركعت به يك سلام) و در ركعت اول بعد از حمد ده مرتبه سوره «انا انزلنا» بخوان و در ركعت دوم، بعد از حمد ده مرتبه سوره «قل يا ايها الكافرون» و در ركعت سوم، بعد از حمد ده مرتبه سوره «قل هو الله احد» و در ركعت چهارم، بعد از حمد ده مرتبه «قل اعوذ برب الفلق و قل اعوذ برب الناس» بخوان و بعد از نماز به سجده شكر برو و اين دعا بخوان:

«اللّهمَّ صلِّ على محمد و آل محمد الاوصياء المرضيين و على جميع انبيائك و رسلت بافضل صلواتك و بارك عليهم بافضل بركاتك وصل على ارواحهم و اجسادهم. اللهم بارك على محمد و آل محمد و بارك لنا فى يومنا هذا الذى فضّلته و كرّمته و شرّفته و عَظّمت خطره. اللهم بارك لى فيما انعمت به علىّ حتى لا اشكر احداً غيرك و وسّع علىَّ فى رزقى يا ذاالجلال و الاكرام. اللهم ما غاب عنّى فلا يغيبنَّ عنى عونك و حفظك و ما فقدتُ من شى‏ءٍ فلا تفقد نى عونك عليه، حتى لا اتكلَّف ما لا احتاج اليه يا ذاالجلال و الاكرام» چون چنين كنى گناهان پنجاه ساله تو آمرزيده شود .و بسيار بگو: «يا ذالجلا ل و الاكرام»

امامت...
ما را در سایت امامت دنبال می کنید

برچسب : اعمال عید نوروز,مفاتیح الجنان,دعای روز نوروز, نویسنده : محمد emamat بازدید : 462 تاريخ : پنجشنبه 29 اسفند 1392 ساعت: 12:33

قتیله بنت اشعث از همسران رسول الله بوده . او بعد از اینکه از وفات رسول الله خبر دار می شود، به همراه قبیله اش مرتد می شود و چندی بعد با عکرمه بن ابی جهل ازدواج می کند.(کنز العمال - المتقی الهندی - ج 13 - ص 708- مؤسسة الرسالة)
عن داود بن أبی هند أن النبی صلى الله علیه وسلم توفی وقد ملک امرأة من کندة یقال لها قتیلة فارتدت مع قومها فتزوجها بعد ذلک عکرمة بن أبی جهل. الطبقات الکبرى - محمد بن سعد - ج 8 - ص 147- دار صادر
تفسیر القرطبی - القرطبی - ج 14 - ص 167 – 168- دار إحیاء التراث العربی. البدایة والنهایة - ابن کثیر - ج 5 - ص 319- دار الفکر. إمتاع الأسماع - المقریزی - ج 6 - ص 100- دار الکتب العلمیة

 جناب عمر بن خطاب و خروج قتیله از جمع امهات المومنین:عمر همچنین در اثر ارتداد، او را از مقام زوجیت و همسرى پیامبر اکرم خلع کرد، چون با این ارتداد،صلاحیت ام المؤمنینی را نداشت. تفسیر القرطبی - القرطبی - ج 14 - ص 168- دار إحیاء التراث العربی
فقال له عمر : إنها والله ما هی من أزواجه ، ما خیرها ولا حجبها . ولقد برأها الله منه بالارتداد. تاریخ مدینة دمشق - ابن عساکر - ج 3 - ص 227- دار الفکر. البدایة والنهایة - ابن کثیر - ج 5 - ص 320- دار الفکر

امامت...
ما را در سایت امامت دنبال می کنید

برچسب : ارتداد یک ام المؤمنین,قتیله بنت اشعث,خلع همسر پیامبر از مقام ام المؤمنین توسط عمربن خطاب, نویسنده : محمد emamat بازدید : 561 تاريخ : سه شنبه 27 اسفند 1392 ساعت: 22:28

یكی از عقاید مشهور در آئین مسیحیت، ‌عقیده تثلیث (سه خدایی) است، آنان در عین این كه خود را موحد و یكتا پرست می‎دانند به اقانیم ثلاثه (ذوات سه گانه) عقیده دارند، كه عبارتند از:

1. اقنوم ذات (خدای پدر)
2. اقنوم كلمه (خدای پسر)
3. اقنوم حیات (روح القدس)

به اعتقاد آنان هر یك از آنها به صورت كامل از حقیقت الوهیت برخوردار است و همگی در حقیقت الوهیت یكسانند، پس حقیقت الوهیت یك چیز است، بدین جهت خدا در عین این كه یكی است، سه تا است.
به عبارت دیگر، ذات خداوند (خدای پدر) توسط اقنوم حیات (روح القدس) در اقنوم كلمه (مسیح) حلول كرده و به صورت او نمایان شده است، چنان كه انجیل یوحنا با این عبارت شروع می‎شود:
در ابتدا كلمه بود، و كلمه نزد خدا بود، و كلمه خدا بود، و كلمه جسم گردید و میان ما ساكن شد.

و در رساله پولس حواری، كه حدود ده سال قبل از انجیل یوحنا نگارش یافته آمده است:

خدا، كه در زمان گذشته با اقسام متعدد و طرق مختلف توسط پیامبران با پدران ما تكلم می‎كرد، در این ایام به وساطت پسر خود با ما تكلم نمود، او را وارث جمیع موجودات قرار داد، به واسطه او عالم‎ها را آفرید.

بنابراین، مسیحیان در این باره سه عقیده دارند:

1. مسیح فرزند خدا است.
2. مسیح خدا است (خدای مجسم).
3. سه ذات الهی وجود دارد، و خدا سومی آنها است.

اینها عقایدی است كه قرآن كریم نیز آنها را یادآور شده، و همگی را به عنوان عقاید كفر آمیز تخطئه نموده است، چنان كه می‎فرماید:

1. «لَقَدْ كَفَرَ الَّذِینَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِیحُ ابْنُ مَرْیَمَ؛آنان كه گفتند خدا همان مسیح فرزند مریم است كافر، شده‎اند».

2. «لَقَدْ كَفَرَ الَّذِینَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ ثالِثُ ثَلاثَهٍ؛ آنان كه گفتند خدا سومی سه تا است، كافر شده‎اند، جز خدای یكتا، خدایی نیست.

3. «وَ قالَتِ النَّصارى الْمَسِیحُ ابْنُ اللَّهِ یُضاهئونَ قَوْلَ الَّذِینَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ؛نصاری گفتند مسیح فرزند خداست، این عقیده آنان همانند عقیده كافران پیشین است.
از این آیه استفاده می‎شود كه اعتقاد به الوهیت مسیح و اینكه او فرزند خداست، از عقاید كافران پیشین وارد دیانت مسیحی شده، و هرگز از عقایدی نیست كه حضرت مسیح آنها را به پیروان خود آموزش داده است. چنان كه گوستاولوبون فرانسوی (1841ـ1931) كه خود پیرو آئین مسیحیت است گفته است:

«مسیحیت در طول پنج قرن نخست از حیات خود، با جذب افكار فلسفی و مذهبی یونانی، رومی، و شرقی تطوراتی یافت، و آمیزه‎ای از عقاید دینی گردید، تثلیث جدید (اب، ابن، روح القدس) جایگزین تثلیث قبلی (نروبی‎تر، وزنون، نرو) گردید، و پرستش خدایان سه گانه جایگزین خدایان قدیم شد.» مسیحیت پس از اسلام , سعی کرده است خود را از شرک و تثلیث پاک و پیراسته معرفی کند و برای سه گانگی - در عین یگانگی خدا - توجیهاتی بیاورد. اما این توجیهات هرگز شرک را از عقاید آنان نزدوده است . بخشی از این توجیهات , به یگانگی ذات و سه گانگی در خاصیت و آثار اشاره دارد و بخشی از آنها, وحدت را در وحدت هر یک از سه خدا می داند و... از آنجا که این توجیهات راه به جایی نمی برد; در نهایت می گویند: راز سه گانگی خداوند, با عقل توجیه نمی شود و قابل فهم نیست و با الفاظ بشری نیز قابل بیان نیست و فقط باید به آن ایمان آورد. اما این ادعا (غیرقابل توجیه عقلی بودن تثلیث ) در کنار اعتراف به وحدانیت خداوند, زمانی می تواند شائبه شرک را بزداید که اعتراف به وحدانیت خداوند. به معنای وحدانیت او در الوهیت , خالقیت , ربوبیت و... باشد; به گونه ای که هیچ موجود دیگری - به طور مستقل از خداوند یکتا - الوهیت , خالقیت و ربوبیت نداشته باشد. در حالی که مسیحیت هرگز حاضر نیست الوهیت مستقل خدایان سه گانه خویش را انکار کند. گرچه برخی از متفکران مسیحی , این توجیه را پذیرفته و سه اقنوم را مظاهر یک خدا می دانند. اما این توجیه هرگز از سوی ارباب کلیسا پذیرفته نشده است و در واقع عقیده این متفکران , خارج از عقیده عام مسیحیت است .

امامت...
ما را در سایت امامت دنبال می کنید

برچسب : تثلیث,شرک,مسیحیت,گوستاولوبون,مسح بن مریم,عیسی مسیح,پسرخدا, نویسنده : محمد emamat بازدید : 519 تاريخ : سه شنبه 27 اسفند 1392 ساعت: 21:29

سه جنگ به  حضرت علی پس از پیامبرتحمیل شد

1- جنگ جمل با گروهی از پیمان شکنان ( شکستن بیعت با حضرت ) به رهبری طلحه وزبیر وتشویق عایشه که به دلیل نقض پیمان به ” ناکثین ” تعبیر شد. این جنگ در سال 36هجری درنزدیکی بصره باکشته شدن ده تا بیست هزارتن ازناکثین وشهادت تنها ده تن ازیاران امام درمدت یک روز پایان یافت . علت این بود که طلحه وزبیر خودراپس ازپیامبر محق بر حکومت می دیدند . همیشه درصدد بودند رهبری امت را به عهده بگیرند ولی دردوران سه خلیفه موفق نشدند تااین که پس از کشته شدن عثمان همه ی حوادث را به نفع خود تعبیر کردند وتوطئه خود بر علیه امام را شروع کردند. ازطرفی اگر خودرا لایق خلافت نمی دیدند توقع حکمرانی شام برای زبیر وعراق برای طلحه با آن همه افتخارات وسابقه جهادی زمان پیامبر داشتند تا جایگاه ویژه ای درحکومت امام علی داشته باشند . ازطرفی چون درامرحکومت با آنان مشورت نمی شد کینه ی بیشتری دردل گرفتند . پس یکی  عدل علی را برنمی تابیدند  ودیگری خونخواهی عثمان که احساسات مردم عادی را جریحه دارکرده بودرا بهانه واین جنگ را دامن زدند. طرف مخاصم چون بیعت شکنی کرده و مأموران حکومتی بصره  را به قتل رسانیده بودند ولی باز حضرت مولا به آنان فرصت دادتا به متارکه ی جنگ بپردازند.اتمام حجت مذاکرات فراوان باعث شد تا زبیر صحنه جنگ را ترک نماید. حضرت در سه روز فرصتی که داد با تمام تحریکات وشوق طرفدارانش به جنگ هرگز حمله را آغاز نکرد ولی دشمن چندین بار به لشکرامام یورش برد بازهم امام دستور حمله نداد به صورتی که مورد اعتراض ابن عباس یکی ازفرماندهان سپاه خود واقع شد .امام برای ترک جنگ به یکی از اصحاب قرآن داد تا ازدشمن بخواهد حکم کتاب الهی را گردن نهند ولی نه تنها به موعظه عمل نکردند بلکه حامل قرآن راکشتند . برخی از علمای اهل سنت مانندابوحنیفه ، عبدالقاهرجرجانی ، ابن کثیر ، ابوالمعالی وابن حجرو... امام رادرجنگ محق دانسته ومخالفانش را یاغی واهل آتش دانسته اند .  

امامت...ادامه مطلب
ما را در سایت امامت دنبال می کنید

برچسب : ناکثین,قاسطین,مارقین,خوارج,صفین,نهروان,جمل, نویسنده : محمد emamat بازدید : 443 تاريخ : سه شنبه 27 اسفند 1392 ساعت: 20:12

مناقشه در وثاقت ابو هريره : 
چگونه ممكن است ابوهريره دروغگو باشد ؛ در حالي كه از وي روايات فراواني  در كتاب‌هاي روائي نقل شده است ؟
در جواب مي‌گوييم : كثرت روايت ، هيچ وقت دلالت بر راستگویی آن شخص نخواهد بود ؛ چرا كه راوي هر چه دروغ‌‌گوتر باشد ، رواياتش نيز افزايش خواهد يافت و ابو هريره مصداق كامل و اتم اين مطلب است او راوی حدود 5000 حدیث است یعنی دین اهل سنت مدیون احادیث اوست آنکه عمر بر او تازیانه زد و او را دزد خواند و تهديد به تبعیدش کرد، ببینید دین خود را مدیون چه شخصیتی هستید پس اگر دروغگویی او از منابع اهل سنت ثابت شود هیچ حدیث او محلی از اعتنا نخواهد داشت  .

 

عمر ، ابوهريره را دشمن خدا مي‌داند :
مورخين نقل كرده‌اند كه عمر بن خطاب در سال 21 هـ ابوهريره را به عنوان والي به بحرين فرستاد . به خليفه خبر دادند كه ابو هريره مال و ثروت هنگفتي جمع آوردي كرده است . خليفه در سال 23 وي را عزل و به مدينه فراخواند . وقتي كه ابو هريره آمد ، عمر به وي گفت :
يا عدوّ الله وعدوّ كتابه، أسرقت مال الله؟!
اي دشمن خدا و دشمن كتاب خدا ! مال خدا را سرقت مي‌كني ؟
ابوهريره در جواب گفت :
لم أسرق وإنّما هي عطايا الناس لي .
دزدي نكرده‌ام ، اين‌ها هديه‌هايي است كه مردم به من داده‌اند !
تاريخ الإسلام ، الذهبي ، ج 4 ص 356 و البداية والنهاية ، ابن كثير ، ج 8 ص 121 و الطبقات الظكبرى ، ابن سعد ، ج4 ، ص335 و... .

 

در اين جا بايد از ابوهريره سؤال كرد كه آيا اگر شما والي و حاكم آن جا نبوديد ، بازهم از اين هديه‌هاي به شما مي‌دادند ؟ چرا در آن سالهايي كه حاكم مسلمانان نبودي ، كسي به تو چنين هدايایي نمي‌داد؟ .

امامت...ادامه مطلب
ما را در سایت امامت دنبال می کنید

برچسب : ابوهریره, شیخ الحدیث,جاعل حدیث,ابوهریره دروغگوست, نویسنده : محمد emamat بازدید : 421 تاريخ : سه شنبه 27 اسفند 1392 ساعت: 20:11

از جنایات معاویه دستور سب و لعن امام علی (علیه السلام) بود،ابن عساكر در تاريخ مدينه دمشق و احمد بن حنبل در العلل مي‌نويسد :

عن ابن عون عن عمير بن إسحاق قال كان مروان بن الحكم أميرا علينا ست سنين فكان يسب عليا كل جمعة على المنبر ثم عزل فاستعمل سعيد بن العاص سنتين فكان لا يسبه ثم عزل وأعيد مروان فكان يسبه فقيل يا حسن ألا تسمع ما يقول هذا فجعل لا يرد شيئا قال وكان حسن يجئ يوم الجمعة فيدخل في حجرة النبي ( صلى الله عليه وسلم ) فيقعد فيها فإذا قضيت الخطبة خرج فصلى ثم رجع إلى أهله .

تاريخ مدينه دمشق ، ج57 ، ص243 و العلل ، احمد بن حنبل ، ج3 ، ص176 .

عمير بن اسحاق مي‌گويد : مروان حكم در مدت شش سالي كه بر ما حكومت مي‌كرد ، هر جمعه در منبرش علي (عليه السلام) را سبّ مي‌كرد ، سپس او را عزل كردند و به مدت دو سال سعيد بن عاص والي شد و جاي مروان را گفت ؛ ولي او علي (عليه السلام) را سبّ نمي‌كرد . به همين جهت عزل شد و مروان دوباره برگشت و بر ما والي شد و سبّ علي (عليه السلام) را شروع كرد . به امام مجتبي (عليه السلام) گفتند : مگر نمي شنوي كه چه مي‌گويد ؟ امام اعتنا نمي‌كرد . آن حضرت روز جمعه به مسجد مي‌آمد و به دورن حجره پيامبر مي رفت و همان جا مي نشست ، پس از اتمام خطبه جمعه بيرون مي‌آمد و نمازش را مي‌خواند و به منزلش برمي‌گشت .

سيوطي در تاريخ الخلفاء مي نويسد :

عن عمير بن إسحاق قال: كان مروان أميراً علينا فكان يسب علياً كل جمعة على المنبر وحسن يسمع فلا يرد شيئاً ثم أرسل إليه رجلا يقول له بعلي وبعلي وبعلي وبك وبك وما وجدت مثلك إلا مثل البغلة يقال لها من أبوك؟ فتقول أمي الفرس فقال له الحسن: أرجع إليه فقل له إني والله لا أمحو عنك شيئاً مما قلت بأن أسبك ولكن موعدي وموعدك الله .

تاريخ الخلفاء ، ترجمه امام حسن عليه السلام .

از عمير بن بن اسحاق نقل شده است كه گفت : فرمانده و امير بر ما مروان حكم بود كه در هر جمعه‌ بر فراز منبر علي (عليه السلام) سبّ ولعن مي‌كرد ، فرزندش امام حسن مي‌شنيد ؛‌ ولي سخني نمي‌گفت ، مروان كسي را فرستاد كه در حضور امام از خودش و پدرش بدگويي كرد و گفت : مانند تو نيافتم مگر استر و اسب ، از او پرسيدند پدرت كيست ؟ گفت : اسب . امام مجتبي (عليه السلام) فرمود : برو به مروان بگو من پاسخي نمي‌دهم و همانند تو فحش نمي‌دهم تا آثار خطا و گناهانت محو شود ؛ بلكه ديدار و وعده من و تو قيامت در محضر خداوند است .

امامت...
ما را در سایت امامت دنبال می کنید

برچسب : مروان,آل مروان,معاویه,ناسزاگویی به علی, نویسنده : محمد emamat بازدید : 600 تاريخ : سه شنبه 27 اسفند 1392 ساعت: 21:32