ابن عبد ربه در عقد الفريد مينويسد :
ثم دعا أبا هريرة فقال له: هل علمت من حين أني استعملتك على البحرين، وأنت بلا نعلين، ثم بلغني أنك ابتعت أفراساً بألف دينار وستمائة دينار؟ قال: كانت لنا أفراس تناتجت ، وعطايا تلاحقت. قال: قد حسبت لك رزقك ومؤونتك وهذا فضل فأده. قال: ليس لك ذلك. قال بلى والله وأوجع ظهرك. ثم قام إليه بالدرة فضربه حتى أدماه .
عقد الفريد ، ج1 ، ص13 ، باب ما يؤخذ السلطان من الحزم .
پس از عزل وفراخواني ابو هريره ، عمر گفت : آيا مي داني وقتي كه تو را به ولايت بحرين منصوب كردم كفشي براي پوشيدن نداشتي و حالا به من خبر داده داند كه كه اسب هايي به قيمت هزارو ششصد دينار خريده اي؟ ابو هريره در پاسخ گفت : اسب هايي داشتم كه زادو ولد كردند وهدايائي بود كه مي رسيد ، عمر گفت : من آنچه را كه براي زندگي ات لازم و كافي بود تعيين كرده بودم پس آنچه مازاد بر مخارجت بوده بايد پس بدهي ، ابو هريره گفت : آنچه اضافه دارم مال تو نيست و تحويل نخواهم داد ، عمر گفت : سوگند به خدا تو را شلاق خواهم زد ، سپس بلند شد و با شلاق آنقدر بر وي زد تا بدنش را خونين كرد .
ابن أبي الحديد شافعي در شرح خطبه 567 نهج البلاغه به نقل از استادش ابوجعفر اسكافي مينويسد :
وأبو هريرة مدخول [اي في عقله دخل] عند شيوخنا غير مرضى الرواية ، ضربه عمر بالدرة ، وقال : قد أكثرت من الرواية وأحر بك أن تكون كاذبا على رسول الله صلى الله عليه !
شرح نهج البلاغه ، ج4 ، ص67.
ابو هريره از نظر بزرگان علماي ما از نظر عقلي مشكل داشته و رواياتش مورد قبول نبود، عمر او را تازيانه زد ، و به وي گفت : تو زياد روايت نقل مي كني سزاوار است كه به تو گفته شود كه تو نسبت به رسول خدا دروغ مي گويي .
آيا به روايت شخصي كه خليفه دوم اهل سنت ، وي را دشمن خدا ، دشمن كتاب خدا و دزد ميداند ، ميتوان اعتماد كرد ؟
عمر ، ابوهريره را تهديد به تبعيد ميكند :
روايتهاي عجيب و غريب ابوهريره از رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) به حدي رسيد كه صداي عمر بن خطاب را نيز درآورد ؛ تا جايي كه او را تهديد كرد كه اگر از اين كارش دست نكشد ، او را تبعيد خواهد كرد .
ذهبي ، عالم مشهور اهل سنت در ترجمه ابوهريره مينويسد :
عن السائب بن يزيد : سمع عمر يقول لأبي هريرة : لتتركن الحديث عن رسول الله صلى الله عليه وسلم ، أو لألحقنك بأرض دوس ! .
سير أعلام النبلاء ، الذهبي ، ج 2 ، ص 600 &ndash 601 و كنز العمال ، المتقي الهندي ، ج 10 ، ص 291 .
سائب بن يزيد از عمر شنيد كه به ابوهريره مي گفت : يا نقل حديث از پيامبر را ترك كن و گر نه تو را به سرزمين دوس ( محل تولد ابوهريره) تبعيد مي كنم .
اگر ابوهريره ، احاديثي كه نقل ميكرده است حقيقتاً از پيامبر اسلام شنيده بود ، چرا عمر وي را از اين كار منع و حتي او را تهديد به تبعيد ميكند ؟ آيا امكان دارد كه عمر ، صحابي رسول خدا را بدون هيچ گناهي ، تنبيه كند ؟
در روايت ديگري خود ابوهريره اعتراف ميكند: احاديثي كه الآن نقل ميكنم ، اگر در زمان عمر نقل ميكردم ، سرم را مي شكست :
عن ابن عجلان : أن أبا هريرة كان يقول : إني لأحدث أحاديث ، لو تكلمت بها في زمن عمر ، لشج رأسي .
سير أعلام النبلاء ، الذهبي ، ج 2 ، ص 601 .
امام علي (عليه السلام) ابوهريره را دروغگوترين فرد ميداند :
ابن أبي الحديد شافعي به نقل از استادش ابوجعفر اسكافي مي نويسد :
عن علي عليه السلام أنه قال : ألا إن أكذب الناس ، أو قال : أكذب الاحياء ، على رسول الله صلى الله عليه وآله أبو هريرة الدوسي .
شرح نهج البلاغه ، ابن أبي الحديد ، ج4 ، ص68 .
علي عليه السلام فرمود: آگاه باشيد كه دروغگوترين مردم در بين ما بر رسول خدا صلي الله عليه وآله ابو هريره دوسي است .
ابوهريره ، مدلس بوده است :
يكي از مسائلي كه تمامي علماي رجال اهل سنت بر آن اتفاق نظر دارند ، اين است كه ابوهريره مدلس بوده است و سخني را كه از ديگران شنيده بوده ، به رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) نسبت ميداده است .
ذهبي در ترجمه ابوهريره مينويسد :
قال يزيد بن هارون : سمعت شعبة يقول : كان أبو هريرة يدلس .
سير أعلام النبلاء ، الذهبي ، ج 2 ، ص 608 و الكامل ، عبد الله بن عدي ، ج 1 ، ص 68 و تاريخ مدينة دمشق ، ابن عساكر ، ج 67 ، ص 359 و ... .
ابن كثير دمشقي سلفي بعد از نقل اين سخن در نوع تدليس أبوهريره مينويسد :
أي يروي ما سمعه من كعب وما سمعه من رسول الله صلى الله عليه وسلم ولا يميز هذا من هذا ، ذكره ابن عساكر . وكان شعبة يشير بهذا إلى حديثه « من أصبح جنبا فلا صيام له » فإنه لما حوقق عليه قال : أخبرنيه مخبر ولم أسمعه من رسول الله صلى الله عليه وسلم .
البداية والنهاية ، ابن كثير ، ج 8 ، ص 117 &ndash 118 .
آنچه مي شنيد نقل مي كرد چه از پيامبر و يا كعب ؛ ولي در نسبت سخن به صاحبش دقت نمي كرد وسخن شخص ديگر را به ديگري نسبت مي داد ( اين مطلي را ابن عساكر نوشته است).
ولذا شعبه با توجه به همين سخن به اين حديث از وي اشاره مي كند كه گفت: هر كس صبح بيدار شود و احساس كند كه جنب شده است بر او روزه نيست و باطل است ، سپس ميگفت : اين حديث را از گوينده اي شنيدم ؛ ولي خودم از رسول خدا صلي الله عليه وآله نشنيده ام .
ذهبي بعد از نقل اين روايت در توجيه تدليس ابوهريره ميگويد :
قلت : تدليس الصحابة كثير ، ولا عيب فيه ؛ فإن تدليسهم عن صاحب أكبر منهم ؛ والصحابة كلهم عدول .
سير أعلام النبلاء ، الذهبي ، ج 2 ، ص 608 .
صحابه فراوان تدليس ميكرده اند وهيچ عيبي ندارد، چون هر يك از آنان از صحابي بزرگتري اين روش را آموخته بودند ، واصحاب همه عادل هستند .
اين سخن غير معقول و خلاف تحقيق است ؛ چرا كه ممكن است شخص حذف شده از كساني باشد كه خداوند آنها را در قرآنش اين گونه توصيف كرده است:وَ مِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الْأَعْرابِ مُنافِقُونَ وَ مِنْ أَهْلِ الْمَدينَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفاقِ لا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ ... التوبه / 101 .
و از (ميان) اعراب باديه نشين كه اطراف شما هستند ، جمعى منافقند و از اهل مدينه (نيز) ، گروهى سخت به نفاق پاى بندند . تو آن ها را نمىشناسى ؛ ولى ما آن ها را مى شناسيم.
امامت...
ما را در سایت امامت دنبال می کنید
برچسب : ابوهریره, شیخ الحدیث,جاعل حدیث,ابوهریره دروغگوست, نویسنده : محمد emamat بازدید : 423 تاريخ : سه شنبه 27 اسفند 1392 ساعت: 20:11