امامت

متن مرتبط با «مسح بن مریم» در سایت امامت نوشته شده است

تثلیث یا شرك گرایی در ذات خدا

  • یكی از عقاید مشهور در آئین مسیحیت، ‌عقیده تثلیث (سه خدایی) است، آنان در عین این كه خود را موحد و یكتا پرست می‎دانند به اقانیم ثلاثه (ذوات سه گانه) عقیده دارند، كه عبارتند از: 1. اقنوم ذات (خدای پدر) 2. اقنوم كلمه (خدای پسر) 3. اقنوم حیات (روح القدس) به اعتقاد آنان هر یك از آنها به صورت كامل از حقیقت الوهیت برخوردار است و همگی در حقیقت الوهیت یكسانند، پس حقیقت الوهیت یك چیز است، بدین جهت خدا در عین این كه یكی است، سه تا است. به عبارت دیگر، ذات خداوند (خدای پدر) توسط اقنوم حیات (روح القدس) در اقنوم كلمه (مسیح) حلول كرده و به صورت او نمایان شده است، چنان كه انجیل یوحنا با این عبارت شروع می‎شود: در ابتدا كلمه بود، و كلمه نزد خدا بود، و كلمه خدا بود، و كلمه جسم گردید و میان ما ساكن شد. و در رساله پولس حواری، كه حدود ده سال قبل از انجیل یوحنا نگارش یافته آمده است: خدا، كه در زمان گذشته با اقسام متعدد و طرق مختلف توسط پیامبران با پدران ما تكلم می‎كرد، در این ایام به وساطت پسر خود با ما تكلم نمود، او را وارث جمیع موجودات قرار داد، به واسطه او عالم‎ها را آفرید. بنابراین، مسیحیان در این باره سه عقیده دارند: 1. مسیح فرزند خدا است. 2. مسیح خدا است (خدای مجسم). 3. سه ذات الهی وجود دارد، و خدا سومی آنها است. اینها عقایدی است كه قرآن كریم نیز آنها را یادآور شده، و همگی را به عنوان عقاید كفر آمیز تخطئه نموده است، چنان كه می‎فرماید: 1. «لَقَدْ كَفَرَ الَّذِینَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِیحُ ابْنُ مَرْیَمَ؛آنان كه گفتند خدا همان مسیح فرزند مریم است كافر، شده‎اند». 2. «لَقَدْ كَفَرَ الَّذِینَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ ثالِثُ ثَلاثَهٍ؛ آنان كه گفتند خدا سومی سه تا است، كافر شده‎اند، جز خدای یكتا، خدایی نیست. 3. «وَ قالَتِ النَّصارى الْمَسِیحُ ابْنُ اللَّهِ یُضاهئونَ قَوْلَ الَّذِینَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ؛نصاری گفتند مسیح فرزند خداست، این عقیده آنان همانند عقیده كافران پیشین است. از این آیه استفاده می‎شود كه اعتقاد به الوهیت مسیح و اینكه او فرزند خداست، از عقاید كافران پیشین وارد دیانت مسیحی شده، و هرگز از عقایدی نیست كه حضرت مسیح آنها را به پیروان خود آموزش داده است. چنان كه ,تثلیث،شرک،مسیحیت،گوستاولوبون،مسح بن مریم،عیسی مسیح،پسرخدا ...ادامه مطلب

  • كتك خوردن معاويه از دست عمر بن خطاب

  • ذهبى در سير أعلام النبلاء، ابن كثير دمشقى در البداية والنهاية و ابن حجر در الإصابة مى‌نويسند: دخل معاوية على عمر وعليه حلة خضراء فنظر إليها الصحابة فلما رأى ذلك عمر وثب إليه بالدرة فجعل يضربه بها وجعل معاوية يقول يا أمير المؤمنين الله الله فى فرجع عمر إلى مجلسه فقال له القوم لم ضربته يا أمير المؤمنين وما فى قومك مثله فقال والله ما رأيت إلا خيرا وما بلغنى إلا خير ولو بلغنى غير ذلك لكان منى إليه غير ما رأيتم ولكن رأيته وأشار بيده فأحببت أن أضع منه ما شمخ.... معاويه در حالى كه لباس نو و سبزى بر تن داشت بر عمر وارد شد، صحابه با نگاهشان وى را استقبال كردند، عمر از جايش پريد و با تازيانه آغاز كرد به كتك زدن معاويه، معاويه گفت: چرا كتك مى‌زنى؟ عمر پاسخى نداد تا سر جايش نشست. پرسيدند: چرا اين جوان را كتك زدي، او در ميان طرفدارانت بهترين فرد است. گفت: از معاويه خوبى ديده و شنيده‌ام؛‌ ولى احساس كردم با پوشيدن اين لباس غرور و تفاخر او را گرفته است، خواستم از سرش بيرون برود. الذهبي، شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان، (متوفاي748هـ)، سير أعلام النبلاء، ج 3، ص 135، تحقيق: شعيب الأرناؤوط، محمد نعيم العرقسوسي، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ. القرشي الدمشقي، إسماعيل بن عمر بن كثير أبو الفداء (متوفاي774هـ)، البداية والنهاية، ج 8، ص 125،، ناشر: مكتبة المعارف – بيروت. العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل (متوفاي852 هـ)، الإصابة في تمييز الصحابة، ج 6، ص 154، تحقيق علي محمد البجاوي، ناشر: دار الجيل - بيروت، الطبعة: الأولى، 1412هـ – 1992م. ,کتک خوردن معاویه از عمر،معاویه عمر،ذهبی ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها