امامت

متن مرتبط با «معاویه» در سایت امامت نوشته شده است

آیا صلح امام حسن ( علیه السّلام ) نشان دهندۀ حسن روابط اهل‌بیت با معاویه نبود؟

  • با شهادت امام علی ( علیه السّلام )، مردم کوفه با فرزند شایسته آن حضرت، امام حسن ( علیه السّلام ) برای خلافت بیعت نمودند. امام پس از اندک مدتی که معاویة بن ابی سفیان، فرمانروای شام از طرف دو خلیفه قبلی از فرمانبری سرباز زد، دستور تجهیز سپاه را صادر فرمود. بنابراین امام حسن ( علیه السّلام ) از روز نخست آمادۀ قیام و دفاع از حریم خلافت بود و هرگز صلح و سازش در برنامه او نبود، لذا وقتی خبر حرکت معاویه از شام به کوفه رسید، دستور داد که در مسجد جمع شوند، آنگاه خطبه‌ای آغاز کرد و پس از اشاره به بسیج نیروهای معاویه، مردم را به جهاد در راه خدا و ایستادگی در مبارزه با پیروان باطل دعوت نمود و لزوم صبر و فداکاری و تحمل دشواریها را گوش‌زد کرد. امام ( علیه السّلام ) با اطلاعی که از روحیۀ مردم داشت، نگران بود که دعوت او را اجابت نکنند. اتفاقا همین طور شد و پس از پایان خطبۀ مهیّج حضرت، همه سکوت کردند و احدی سخنان آن حضرت را تأیید نکرد. این سند تاریخی نشان می‌دهد که مردم عراق تا چه حد به سستی و بی‌حالی گراییده بودند و آتش شور و سلحشور و مجاهدت، در آنها خاموش شده بود و حاضر نبودند در جنگ شرکت کنند. سرانجام پس از فعالیت‌ها و سخنرانی‌های عده‌ای از یاران بزرگ حضرت مجتبی به منظور بسیج نیروها و تحریک مردم برای جنگ، امام ( علیه السّلام ) با عدۀ کمی کوفه را ترک گفت و محلی در نزدیکی کوفه به نام « نخیله » را اردوگاه قرار داد و پس از ده روز اقامت در «نخیله » به انتظار رسیدن قوای تازه، جمعا چهار هزار نفر در اردوگاه حضرت گرد آمدند به همین جهت امام ناگزیر شد دوباره به کوفه برگردد و اقدامات تازه و جدّی‌تری جهت گردآوری سپاه به عمل آورد.[۱] خستگی مردم عراق پس از سه جنگ جمل و صفین و نهروان از یک طرف، و وجود عناصر متضاد در سپاه امام از طرف دیگر، و خیانت فرماندهان او از طرف سوم سبب شد که صلح بر امام تحمیل شود. این حقیقت را امام در یکی از سخنان خود بیان کرده و می‌فرماید: من به این علت حکومت و زمامداری را به معاویه واگذار کردم که اعوان و یارانی برای جنگ با وی نداشتم. اگر یارانی داشتم شبانه روز با او می‌جنگیدم تا کار یکسره شود. من کوفیان را خوب می‌شناسم و بارها آنها را امتحان کرده‌ام. آنها مردمان فاسدی ه, ...ادامه مطلب

  • مرواني‌ها و ناسزاگويي به امام علي+سند

  • از جنایات معاویه دستور سب و لعن امام علی (علیه السلام) بود،ابن عساكر در تاريخ مدينه دمشق و احمد بن حنبل در العلل مي‌نويسد : عن ابن عون عن عمير بن إسحاق قال كان مروان بن الحكم أميرا علينا ست سنين فكان يسب عليا كل جمعة على المنبر ثم عزل فاستعمل سعيد بن العاص سنتين فكان لا يسبه ثم عزل وأعيد مروان فكان يسبه فقيل يا حسن ألا تسمع ما يقول هذا فجعل لا يرد شيئا قال وكان حسن يجئ يوم الجمعة فيدخل في حجرة النبي ( صلى الله عليه وسلم ) فيقعد فيها فإذا قضيت الخطبة خرج فصلى ثم رجع إلى أهله . تاريخ مدينه دمشق ، ج57 ، ص243 و العلل ، احمد بن حنبل ، ج3 ، ص176 . عمير بن اسحاق مي‌گويد : مروان حكم در مدت شش سالي كه بر ما حكومت مي‌كرد ، هر جمعه در منبرش علي (عليه السلام) را سبّ مي‌كرد ، سپس او را عزل كردند و به مدت دو سال سعيد بن عاص والي شد و جاي مروان را گفت ؛ ولي او علي (عليه السلام) را سبّ نمي‌كرد . به همين جهت عزل شد و مروان دوباره برگشت و بر ما والي شد و سبّ علي (عليه السلام) را شروع كرد . به امام مجتبي (عليه السلام) گفتند : مگر نمي شنوي كه چه مي‌گويد ؟ امام اعتنا نمي‌كرد . آن حضرت روز جمعه به مسجد مي‌آمد و به دورن حجره پيامبر مي رفت و همان جا مي نشست ، پس از اتمام خطبه جمعه بيرون مي‌آمد و نمازش را مي‌خواند و به منزلش برمي‌گشت . سيوطي در تاريخ الخلفاء مي نويسد : عن عمير بن إسحاق قال: كان مروان أميراً علينا فكان يسب علياً كل جمعة على المنبر وحسن يسمع فلا يرد شيئاً ثم أرسل إليه رجلا يقول له بعلي وبعلي وبعلي وبك وبك وما وجدت مثلك إلا مثل البغلة يقال لها من أبوك؟ فتقول أمي الفرس فقال له الحسن: أرجع إليه فقل له إني والله لا أمحو عنك شيئاً مما قلت بأن أسبك ولكن موعدي وموعدك الله . تاريخ الخلفاء ، ترجمه امام حسن عليه السلام . از عمير بن بن اسحاق نقل شده است كه گفت : فرمانده و امير بر ما مروان حكم بود كه در هر جمعه‌ بر فراز منبر علي (عليه السلام) سبّ ولعن مي‌كرد ، فرزندش امام حسن مي‌شنيد ؛‌ ولي سخني نمي‌گفت ، مروان كسي را فرستاد كه در حضور امام از خودش و پدرش بدگويي كرد و گفت : مانند تو نيافتم مگر استر و اسب ، از او پرسيدند پدرت كيست ؟ گفت : اسب . امام مجتبي (عليه السلام) ,مروان،آل مروان،معاویه،ناسزاگویی به علی ...ادامه مطلب

  • دیدگاه نوه معاویه درباره وی!+سند

  • وقتی معاویة بن یزید بن معاویة (نوه معاویه) به حکومت رسید، به منبر رفت و چنین گفت: وَقد بتر عمر يزِيد لسوء مَا فعله واستجابة لدَعْوَة أَبِيه فَإِنَّهُ ليم على عَهده إِلَيْهِ فَخَطب وَقَالَ اللَّهُمَّ إِن كنت إِنَّمَا عهِدت ليزِيد لما رَأَيْت من فعله فَبَلغهُ مَا أملته وأعنه وَإِن كنت إِنَّمَا حَملَنِي حب الْوَالِد لوَلَده وَأَنه لَيْسَ لما صنعت بِهِ أَهلا فاقبضه قبل أَن يبلغ ذَلِك فَكَانَ كَذَلِك لِأَن ولَايَته كَانَت سنة سِتِّينَ وَمَات سنة أَربع وَسِتِّينَ لَكِن عَن ولد شَاب صَالح عهد إِلَيْهِ فاستمر مَرِيضا إِلَى أَن مَاتَ وَلم يخرج إِلَى النَّاس وَلَا صلى بهم وَلَا أَدخل نَفسه فِي شَيْء من الْأُمُور وَكَانَت مُدَّة خِلَافَته أَرْبَعِينَ يَوْمًا وَقيل شَهْرَيْن وَقيل ثَلَاثَة شهور وَمَات عَن إِحْدَى وَعشْرين سنة وَقيل عشْرين وَمن صَلَاحه الظَّاهِر أَنه لما ولي الْعَهْد صعد الْمِنْبَر فَقَالَ إِن هَذِه الْخلَافَة حَبل الله وَإِن جدي مُعَاوِيَة نَازع الْأَمر أَهله وَمن هُوَ أَحَق بِهِ مِنْهُ عَليّ بن أبي طَالب وَركب بكم مَا تعلمُونَ حَتَّى أَتَتْهُ منيته فَصَارَ فِي قَبره رهينا بذنوبه ثمَّ قلد أبي الْأَمر وَكَانَ غير أهل لَهُ وَنَازع ابْن بنت رَسُول الله صلى الله عَلَيْهِ وَسلم فقصف عمره وانبتر عقبه وَصَارَ فِي قَبره رهيبا بذنوبه ثمَّ بَكَى وَقَالَ إِن من أعظم الْأُمُور علينا علمنَا بِسوء مصرعه وبئيس منقلبه وَقد قتل عترة رَسُول الله صلى الله عَلَيْهِ وَسلم وأباح الْحرم وَخرب الْكَعْبَة وَلم أذق حلاوة الْخلَافَة فَلَا أتقلد مرارتها(صواعق المحرقة ابن حجر 641/2 باب الخاتمه في بيان اعتقاى اهل السنه و الجماعه) «يزيد بن معاويه در سال 64 هـ. به هلاكت رسيد. پسر جوان او كه مردي صالح و شايسته و همواره بيمار بود، به عنوان ادامه خلافت، قدمي به پيش ننهاد و از آن استقبال نكرد و در هيچ امري مداخله ننمود. او حدود چهل روز و به قولي دو يا سه ماه خليفه بود. در سن بيست سالگي به منبر رفت و گفت: «إِنَّ هذِهِ الْخِلافَةِ حَبْلُ اللهِ». خلافت ريسمان الهي است كه جدم معاويه به ناحق از آنِ خود كرد و حال آن كه اين حق از آنِ علي بن ابي طالب بود. هنگامي كه جدم با گناهانش در قبر آرميد، پدرم خلافت را غاصبانه عهده دار گرديد، درحالي كه خلافت حق پسر ,معاویه صغیر،نوه معاویة بن یزید بن معاویه،نظر نوه معاویه در مورد معاویه ...ادامه مطلب

  • معاويه ، بالاتر از حضرت عيسي(ع)!!+سند

  •   تبليغات بني اميه در باره معاويه و فضائل ساختگي وي به حدي رسيده بود كه مردم شام حتي او را از انبياء اولو العزم نيز برتر مي‌دانستند ! أبو سعد آبي (متوفاي421هـ) در محاضرات و صيرفي حنبلي (متوفاي500هـ) در الطيورات مي‌نويسند : أن ثلاثة من المشايخ حضروا الجامع . فقال واحد لآخر : جُعلت فداك ، أيهما أفضل : معاوية بن أبي سفيان أم عيسى بن مريم ؟ فقال : لا والله ما أدري . فقال الثالث : يا كشخان ، تقيس كاتب الوحي إلى نبيّ النصارى ؟ . الآبي ، أبو سعد منصور بن الحسين ، نثر الدر في المحاضرات ، ج 7 ، ص 209 ، تحقيق : خالد عبد الغني محفوط ، ناشر : دار الكتب العلمية - بيروت /لبنان ، الطبعة : الأولى ، 1424هـ - 2004م ./الصيرفي الحنبلي ، أبو الحسين المبارك بن عبد الجبار الطيوري بن عبد الله ، الطيوريات من انتخاب الشيخ أبي طاهر السلفي ، ج 1 ، ص 113 ، تحقيق : دسمان يحيى معالي ، عباس صخر الحسن ، ناشر : أضواب السلف  - الرياض / السعودية ، الطبعة : الأولى ، 1425هـ -2004م سه نفر از بزرگان در مسجد جامع نشسته بودند ، يكي از آنان به ديگري گفت : معاويه برتر است يا عيسی بن مريم ؟ گفت : نمي دانم ، نفر سوم گفت : كاتب وحي را با پيامبر نصارا مقايسه مي كني ؟     تقي الدين حموي (متوفاي838هـ) در طيب المذاق مي‌نويسد : ومن ذلك أن رجلاً سأل بعضهم وكان من الحمق على الجانب عظيم فقال أيما أفضل عندك ؟ معاوية أو عيسى بن مريم ؟ فقال ما رأيت سائلا أجهل منك، ولا سمعت بمن قاس كاتب الوحي إلى نبي النصارى !!! الحموي ، تقي الدين أبي بكر بن علي بن عبد الله التقي المعروف ابن حجة ، طيب المذاق من ثمرات الأوراق ، ج 1 ، ص 157 ، ، تحقيق : أبو عمار السخاوي ، ناشر : دار الفتح - الشارقة - 1997م . شخصي احمق از ديگري پرسيد : معاويه برتر است يا عيسي بن مريم ؟ گفت : احمق‌تر از تو نديده‌ام ؛ چون تا كنون نشنيده‌ام كسي كاتب وحي را با پيامبر نصارا مقايسه نمايد .  ,معاویه برتر از عیسی،کاتب وحی،خال المؤمنین،عیسی مسیح ...ادامه مطلب

  • نفرين عايشه بر معاویه و عمرو +سند

  • پس از آنكه كشته شدن محمد بن ابى بكر به عايشه رسيد در مرگش بيقرارى بسيار نمود و پيوسته در قنوت و بعد از نماز به معاويه و عمرو بن عاص نفرين مى نمود. اين موضوع را طبرى در ج 6 ص 6. تاريخش و ابن اثير در ج 3 ص 155 " كامل " خود و ابن كثير در ج 314 7 تاريخ خود و ابن ابى الحديد در ج 2 ص 33 " شرح نهج البلاغه " روايت كرده اند.   ,عائشه،حمیرا،ام المؤمنین،نفرین عایشه،معا.یه،عمرو بن عاص ...ادامه مطلب

  • دلایل وجوب لعن و کفر معاویه لعنة الله علیه+سند

  • 1-مفسرين و علماى اهل سنت، نظير: امام ثعلبى و امام فخر رازى آورده اند كه پيامبر خدا در عالم رؤيا ديد بنى اميه مانند بوزينگان از منبر آن حضرت بالا و پايين مى روند.جبرئيل اين آيه شريفه را آورد:وَما جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي أَرَيْناكَ إِلاّ فِتْنَةً لِلنّاسِ وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي الْقُرْآنِ وَنُخَوِّفُهُمْ فَما يَزِيدُهُمْ إِلاّ طُغْياناً كَبِيراً.آنچه كه در خواب به تو نشان داديم فتنه و امتحان براى اين مردم مى باشد، و درختى است كه در قرآن از آن به لعن ياد شده ـ شجره بنى اميه ـ و ما به ذكر آيات عظيم، آن ها را از خدا مى ترسانيم و لكن چيزى جز كفر و طغيان بر آن ها نيفزايد بنى اسرائيل (17):60 ,شجره ملعونه،آل ابوسفیان،بنی امیه،معاویه ...ادامه مطلب

  • سپاسگزاری اروپائیان از معاویه

  • قال أحد كبار علماء الألمان فی الأستانة لبعض المسلمین وفیهم أحد شرفاء مكة : إنه ینبغی لنا أن نقیم تمثالا من الذهب لمعاویة بن ابوسفیان فی میدان كذا من عاصمتنا ( برلین ) قیل له : لماذا ؟ قال : لأنه هو الذی حول نظام الحكم الإسلامی عن قاعدته الدیمقراطیة إلى عصبیة الغلب ، ولولا ذلك لعم الإسلام العالم كله ، ولكنا نحن الألمان وسائر شعوب أوربة عربا ومسلمین . یکى از دانشمندان بزرگ غربى گفته بود که: «شایسته است که ما مجسمه معاویه را از طلا بسازیم و در میدان پایتخت کشور قرار دهیم.» از وى علت این سخن را پرسیدند، پاسخ داد: لأنّه هو الذى حوّل نظام الحکم الإسلامى عن قاعدته الدیمقراطیّه إلى عصبیّه الغلب، ولو لا ذلک لعمّ الإسلام العالم کلّه، ولکنّا نحن الألمان وسائر شعوب أروبه عربا مسلمین زیرا معاویه بود که سیستم حکومت اسلامى را از نظام دموکراسى به نظام استبدادى تبدیل کرد؛ اگر معاویه این کار را نکرده بود اسلام سراسر جهان را فرا گرفته بود و مردم آلمان و سایر کشورهاى اروپایى همه مسلمان عربى بودیم. تفسیر المنار، ج ۱۱، ص ۲۶۰ الوحى المحمدى، ص ۲۳۲ محمود أبو ریه، ص ۱۸۵ مع رجال الفکر، ج ۱، ص ۲۹۹  ,معاویه،خلافت معاویه،حکومت اسلامی،خلفای راشدین،مجسمه معاویه ...ادامه مطلب

  • كتك خوردن معاويه از دست عمر بن خطاب

  • ذهبى در سير أعلام النبلاء، ابن كثير دمشقى در البداية والنهاية و ابن حجر در الإصابة مى‌نويسند: دخل معاوية على عمر وعليه حلة خضراء فنظر إليها الصحابة فلما رأى ذلك عمر وثب إليه بالدرة فجعل يضربه بها وجعل معاوية يقول يا أمير المؤمنين الله الله فى فرجع عمر إلى مجلسه فقال له القوم لم ضربته يا أمير المؤمنين وما فى قومك مثله فقال والله ما رأيت إلا خيرا وما بلغنى إلا خير ولو بلغنى غير ذلك لكان منى إليه غير ما رأيتم ولكن رأيته وأشار بيده فأحببت أن أضع منه ما شمخ.... معاويه در حالى كه لباس نو و سبزى بر تن داشت بر عمر وارد شد، صحابه با نگاهشان وى را استقبال كردند، عمر از جايش پريد و با تازيانه آغاز كرد به كتك زدن معاويه، معاويه گفت: چرا كتك مى‌زنى؟ عمر پاسخى نداد تا سر جايش نشست. پرسيدند: چرا اين جوان را كتك زدي، او در ميان طرفدارانت بهترين فرد است. گفت: از معاويه خوبى ديده و شنيده‌ام؛‌ ولى احساس كردم با پوشيدن اين لباس غرور و تفاخر او را گرفته است، خواستم از سرش بيرون برود. الذهبي، شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان، (متوفاي748هـ)، سير أعلام النبلاء، ج 3، ص 135، تحقيق: شعيب الأرناؤوط، محمد نعيم العرقسوسي، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ. القرشي الدمشقي، إسماعيل بن عمر بن كثير أبو الفداء (متوفاي774هـ)، البداية والنهاية، ج 8، ص 125،، ناشر: مكتبة المعارف – بيروت. العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل (متوفاي852 هـ)، الإصابة في تمييز الصحابة، ج 6، ص 154، تحقيق علي محمد البجاوي، ناشر: دار الجيل - بيروت، الطبعة: الأولى، 1412هـ – 1992م. ,کتک خوردن معاویه از عمر،معاویه عمر،ذهبی ...ادامه مطلب

  • فحش و تبری عالم اهل تسنن از معاویه

  • آقای عبد الرزاق ـ از علمای بزرگ اهل سنت و استاد بخاری است و ذهبی در مورد او می‌گوید: لو ارتد عبد الرزاق، ما ترك حدیثه. اگر عبد الرزاق، مرتد شود، سخنانش برای ما حجت است. تاریخ الإسلام للذهبی، ج15، ص262 ـ سیر أعلام النبلاء للذهبی، ج16، ص170ـ و بسیاری از منابع دیگر وقتی اسم معاویه را در مجلسی، نزد او آوردند، گفت: لا تقذر مجلسنا بذكر ولد أبی سفیان. مجلس ما را نجس نکنید با نام پسر ابو سفیان. تفسیر القرآن عبد الرزاق الصنعانی، ج1، ص20 ضعفاء العقیلی، ج3، ص109 تاریخ مدینة دمشق لإبن عساكر، ج36، ص187 سیر أعلام النبلاء للذهبی، ج9، ص570 میزان الاعتدال للذهبی، ج2، ص610 ,معاویه،معاویة ابن ابوسفیان،ابوسفیان،عبدالرزاق،بخاری،ذهبی ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها